تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3037
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 3896
بازدید ماه : 57174
بازدید کل : 10448929
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 21 / 3 / 1394

چكيده: 
اين نوشتار، چيستي و اهداف تربيت را از دو منظر درون ديني و برون ديني، و نيز مفهوم و كاربرد تربيت در قرآن كريم را به كاوش نشسته است. مباني هستي شناختي و انسان شناختي تربيت كه از مؤلفه‌هايي چون توحيد و يگانگي مبدأ و غايت آفرينش و نيز بعثت و فرستادن مربيان آسماني در بخش هستي شناختي تشكيل شده و نيز فطرت، كرامت، اراده و اختيار انسان‌ها در ساحت انسان شناختي، عناصر و مؤلفه‌هاي بنيادين تربيت اسلامي و قرآني معرفي و شناسايي شده است، چنان‌كه به اهداف تربيت نيز از آفاق متفاوت مادي و معنوي نگريسته شده و كمال انساني از راه تقرب و عبوديت خداوند و به ديگر سخن خداگونه شدن، هدف اصلي و بنيادين تربيت از منظر قرآن معرفي شده است. 
پيش‌گفتار 
«تربيت»، مفهوم بي‌پايان و بي‌كرانه‌اي است كه تمامي شئون و ساحت‌هاي حيات انساني را در بر ‌مي‌گيرد؛ تربيت نه در حصار زمان محدود مي‌شود و نه در قلمرو مكان مي‌گنجد. فراتر از محيط، وسيع‌تر از عالم و ژرف‌تر از رفتار بيروني و نهان و سرشت آدمي است. تربيت ريشه در هزاران نسل پيشين انساني دارد و سايه تأثير آن بر تمام نسل‌هاي پسيني نيز ادامه خواهد داشت. فرآيند تربيت، در اقتصاد، مديريت، سياست، جنگ، صلح، هنر، ادبيات، تكنولوژي، دانش‌هاي انساني، روابط اجتماعي، رشد و تعالي دروني‌ترين ويژگي‌ها، خصلت‌هاي روحي و رواني انسان‌ها رخ مي‌نمايد و برآيندهاي مستقيم دارد. اين فراروندگي و بي‌كرانگي تربيت، پيچيدگي در فهم حقيقت و چيستي آن را در پي آورده است، چندان كه بسياري از كارشناسان و دانشمندان تعليم و تربيت از جمع‌بندي مفهوم تربيت، سويه‌هاي تربيت، عوامل تربيت، آثار تربيت و تجليات تربيت عاجز آمده و به تعريف‌هاي سطحي و تسامح‌بار بسنده كرده‌اند. 

مفهوم و چيستي تربيت 
 

تربيت در لغت از گفته‌هاي زبان‌شناسان و فرهنگ واژه‌ها چنين برمي‌آيد كه «تربيت» مصدر باب «تفعيل» و داراي سه ريشه است: 1- ربأ، يربؤ (= فعل مهموز) 2- ربي، يربي (= فعل ناقص) 3- رب، يرب (= فعل مضاعف) (شحات الخطيب، /23) تربيت چون از «ربا، يربو» باشد، رشد كردن و برآمدن و قد كشيدن و باليدن را مي‌رساند. ابن منظور در لسان العرب مي‌گويد: «رَبا الشي‏ءُ يَرْبُو رُبُوّاً و رِباءً: زاد و نما.» (ابن منظور، ‏14/ 305)؛ يعني چيزي رشد كرد و افزوده شد. ابن عربي با در نظرداشت همين ريشه تربيت گفته است: «فَمَن يَكُ سائلاً عَنِّي فَإنّي بمكة منزلي و بها ربّيتُ» «اگر كسي از من بپرسد (كيستي؟) خواهم گفت: اقامتگاه من مكه است و در همان جا قد كشيده و باليده‌ام.» (رفيعي، 3/90) اگر تربيت برگرفته از «ربي، يربي» باشد، معنايش افزودن، پروراندن، بركشيدن، برآوردن، رويانيدن و تغذيه كودك است. تربيت از ريشه «رب، يرب» در معاني زير آمده است: پروردن، سرپرستي و رهبري كردن، رساندن به فرجام، نيكو كردن، به تعالي و كمال رساندن، ارزنده ساختن، از افراط و تفريط درآوردن، به اعتدال بردن، استوار و متين كردن. گويا با لحاظ همين ريشه و معناي تربيت بوده كه در اقرب الموارد آورده است: «رباه يربي تربيه: جعله يربو و غذاه و هذبه» (الشرتوني، 1/386)؛ «او را تربيت كرد؛ يعني غذا داد و پيراسته‌اش كرد.» از ميان سه معناي پيش گفته، بيشتر زبان‌شناسان - چنان‌كه خواهد آمد- تربيت را با عنايت به ريشه «رب، يرب» تعريف كرده‌اند. از باب نمونه راغب اصفهاني بر آن است كه: «تربيت، دگرگون كردن گام به گام و پيوسته هر چيز است تا آن‌گاه كه به انجامي كه آن را سزد برسد.» (راغب اصفهاني،/ 184) و بيضاوي، تربيت را «به كمال رساندن و ارزنده ساختن اندك اندك هر چيز» دانسته است. (بيضاوي، 1/10) هر چند در نگاه برخي از اهل لغت، رب و تربيت از يك ريشه و معناي اصلي رب، همان تربيت است. (مودودي، /34) اما چه اين سخن استوار و پذيرفته باشد و يا سخن پيشين مبني بر اينكه واژه تربيت سه ريشه‌اي است، در صورت اشتقاق تربيت از «ربي يربي» (= ناقص بودن)، در تمامي ساختارهاي لفظي به معناي برجسته و متورم شدن چيزي از درون و سپس افزوده شدن بر آن است. نگارنده «التحقيق في كلمات القرآن» با در نظرداشت همين معناي تربيت مي‌گويد: «أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الانتفاخ مع زيادة بمعنى أن ينتفخ شي‏ء في ذاته ثم يتحصّل له فضل و زيادة. و هذا المفهوم قد تشابه به على اللغويّين، ففسّروها بمعان ليست من الأصل، بل هي من آثاره و لوازمه و ما يقرب منه، كالزيادة المطلقة، و الفضل، و النماء، و الانتفاخ، و الطول، و العظم، و الزكا، و النشأ، و العلا.» (مصطفوي، ‏4/ 35) «ديدگاه مطابق با حقيقت آن است كه اصل يگانه در معناي اين ماده، انتفاخ‌ ـ برجسته شدن ـ به همراه افزوده شدن است، به اين معنا كه چيزي در ذات خود برجستگي و گشودگي بيابد و سپس بر آن افزوده گردد. اما اين مفهوم بر بسياري از اهل لغت مشتبه شده و براي آن معناهايي را برشمرده‌اند كه با اصل معناي اين ماده سازگار نيست، بلكه آن معاني از آثار و لوازم معناي اصلي است، همچون مطلق زياد شدن، زياد شدن ـ از اندازه معمول‌ـ، رشد و نمو، متورم شدن، افزايش در درازي، افزوده شدن در بزرگي، رشد كردن، نمو كردن و بالا آمدن.» وي سپس و بر اساس همين گفته خود، بين معناي ريشه مهموز و مضاعف اين واژه تفاوت قائل شده و معناي آن را آن‌گاه كه از ماده مهموز باشد، به معناي خود افزودگي و آن‌گاه كه از ماده و ريشه مضاعف باشد، به معناي افزايش از بيرون دانسته و گفته است: «و بهذا يظهر الفرق بين هذه المادّة و بين الربب و الربا، فقولنا ربى‏ء الصغير مهموزا أى علا و طال، و ربّ الصغير بالتضعيف أى ساقه الى جهة الكمال» (همان) «بر اساس آنچه گفتيم، فرق بين اين ماده و بين دو ماده ربأ (= مهموز) و ربّ (= مضاعف) معلوم مي‌گردد؛ بدين معنا كه هرگاه مي‌گوييم «ربئ الصغير» [= مهموز]، يعني طفل قد كشيد و بلند شد. اما معنا و مفهوم «ربّ الصغير» [= مضاعف] اين است كه كودك را به جهت كمال سوق داد.» هرگاه به كاربرد اين واژه در دانش تربيت و انديشمندان علوم تربيتي بنگريم، بدين رهيافت خواهيم رسيد كه تربيت با در نظر گرفتن همين ريشه (مضاعف) معنا شده است، چنان كه در قرآن كريم نيز تربيت با ساختار لفظي رب و با همين معنا و نه جز آن، به كار رفته است. علامه طبرسي در تفسير مجمع البيان، پس از آنكه براي واژه «رب» معاني مختلفي چون مالك، صاحب، سيد، مطاع، مصلح و تربيت كننده را برمي‌شمرد مي‌گويد: «و اشتقاقه من التربية، يقال: ربيته و رببته بمعني و فلان يرب صنيعته، اذا كان ينمها.» (طبرسي، 1/22) 
«واژه رب از مصدر تربيت اشتقاق يافته است، (چه به صورت مجرد به كار برود و يا مضاعف،) معناي يگانه دارد. [= سوق دادن چيزي به سمت كمال] و فلاني كار و ساخته خود را تربيت كرد، يعني آن را رشد داد.» پژوهندگان تفسير نمونه آورده‌اند: «رب در اصل به معناي مالك و صاحب چيزي است كه به تربيت و اصلاح آن مي‌پردازد و بايد توجه داشت كه رب از ماده «ربب» است، نه «ربو» (يعني ماده اشتقاق آن مضاعف است و نه ناقص). و به هر روي در معناي آن پرورش و تربيت نهفته است.» (مكارم شيرازي، 1/54) دكتر محمد فاضل جمالي استاد علوم تربيتي در دانشگاه بغداد نيز بر آن است كه اشتقاق رب و مربي از يك اصل و ريشه است. (جمالي،/18) بدين ترتيب مي‌توان بدين رهيافت نايل آمد كه «رب» و «مربي» از ماده تربيت است و در معنا و مفهوم لغوي تربيت، سه عنصر مربي، هدفداري مربي مبني بر رشد دادن متربي و كمال‌يابي تربيت شونده، از اركان و عناصر اصلي به شمار مي‌روند، به گونه‌اي كه با نبود هر يك از اضلاع اين مثلث، مفهوم تربيت بر آن صادق نيست و اين هر سه جزء، از يك منظر، فراخناي مفهوم تربيت را محدود مي‌كنند، هر چند كه از منظر ديگر (سويه‌ها و ابعاد وجودي تربيت شونده) اطلاق و شمول دارد، به اين معنا كه تربيت را به ساحت خاص مادي و يا معنوي تربيت شونده محدود و مقيد نمي‌كند. 
پس تربيت آن‌گاه كه درباره انسان به كار مي‌رود، هر دو ساحت مادي و معنوي آن را پوشش مي‌دهد و رشد و كمال‌يابي آنها مورد نظر مربي است و بايد باشد. 
ب) تعريف تربيت 
با آنكه اهميت و نقش انحصاري تربيت در تحقق فرهنگ و تمدن و رشد و تعالي آن دو بر مربيان و انديشه‌وران بزرگ پوشيده نبوده است، از همين رو، غزالي تربيت را پس از پيامبري، شريف‌ترين كار آدمي خوانده (غزالي، احياء العلوم، 1/35) و كانت آن را بزرگ‌ترين و دشوارترين مسئله آدمي دانسته (كانت، /67) و افلاطون بر آن بوده است كه فني عالي‌تر و مقدس‌تر از تربيت نيست. (كاظم زاده ايرانشهر، /1) با اين همه جاي شگفتي دارد كه تا كنون بر تعريف يگانه و يا همگون از تربيت، توافق نشده است. علت اين ناهمگوني را از يك سو ـ چنان‌كه اشاره شد ـ در محدوده و گستردگي تربيت و از ديگر سو، در گوناگوني رويكرد تعريف‌گران تربيت به هستي، خدا، جهان، انسان، معرفت و جامعه شناختي مي‌بايد سراغ گرفت. به ديگر سخن، هر كس از تربيت آن گونه كه مايل به فهم آن بوده و گرايش‌هاي علمي و فكري وي ايجاب مي‌كرده، دفاع كرده و تعريف ارائه داده است. از اين رو، عده‌اي از تربيت‌پژوهان بزرگ، از يافتن تعريف شفاف و يگانه كه پسنديده همگان افتد، نا‌اميد گشته و تلاش در اين راه را بيهوده انگاشته‌اند. به هر روي و گذشته از اينكه دست يازيدن به تعريف جامع و مانع براي تربيت ميسر مي‌گردد و يا خير، نبايد پنداشت كه اگر چنان تعريفي فراهم نيايد، باب تلاش و گفتگو بايد بسته شود و هيچ تعريفي براي آن ياد نگردد؛ زيرا بر همان تعريف‌هاي ناهمسو از تربيت نيز آثار و منافع افزون مي‌توان جست. يكي از بهره‌هاي بسيار كارآمد تعريف تربيت آن است كه هر تعريفي به نوبه خود، تجلي‌گاه مكتب‌هاي تربيتي است، وانگهي، مرزهاي تربيتي در نگاه‌هاي مختلف را روشن مي‌كند و از اينكه در ترسيم تربيت از منظر ديانت اسلامي و قرآني ره به ناكجا آباد بسپريم مانع مي شود، چنان‌كه در سطح انديشه و نظر، نمي‌گذارد وسيله را هدف انگاريم و يا در نيمه راه، خويشتن را رسيده به مقصد پنداريم. براي شناخت و دريافت هر چند اجمالي افق‌هاي ناهمگون تعريف تربيت، به ياد كرد دو گروه از تعريف‌هاي برون ديني و درون ديني از تربيت مي‌پردازيم:

موضوعات مرتبط: تربیتی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی